با یاد خدا
زیبایی بهار این روزها بدجور دلم را برده است بر عکس قدیم تر ها که فکر میکردم هوایی هوای پاییز هستم این روزها دانسته ام که فقط بهار را دوست دارم
همه جا سبز و نمناک و زیبا و عطر شب بو و گل رز و گل های جور وا جور همه جا را پر کرده است .
دلم برای مکتب قرآن بدجورررررررررر تنگ است دیشب حتی از دلتنگی میخواستم گریه کنم ! کاش امسال توفیق بیشتری داشتم تا عطر آیات دسته جمعی
در کنار عطر گل های بهاری به مشامم میخورد .
دلم برای تک تک خاطراتم در مکتب تنگ است .
دوری از حوزه ایقدر دلتنگم نساخته که دوری از مکتب ...!!
حفظ کردن قرآن به تنهایی خیلی سخت تر از اونیه که هر کسی فکر میکنه دو روز حفظ میکنم سه روز نه ...!
فقط این را می دانم که باز کردن این کتاب آسمانی هم توفیق می خواهد که گاهی من آن را از دست میدهم .
نیمی از دفتر چه ی خاطراتم سفید سفید است اما خاطراتی که نوشته بودم از مکتب بدددددد جوووور دلم را میبرد !!
آن روزها احساس میکردم که از همه بیشتر از آیات قرآن و آن جمع قرآنی لذت میبرم و این روز ها احساس میکنم از همه بیشتر حسرت میخورم .
دلم میخواهد سی و یک خرداد در جشن حافظان مکتب شرکت کنم و در آن روز من هم یک حافظ کل قرآن باشم .
کاش این رویا - به عنوان تنها رویای سال 88 برایم به وقوع بپیوندد
خدایا توفیقم ده .......دوستانم دعایم فرمایید .
پی نوشت 1:خدمت دوست عزیزی که عکس از مکتب میخواد عرض کنم که من به دلیل شرایطم مکتب قرآن نمیرم و
در منزل هر چند دست و پا شکسته حفظ میکنم .
پی نوشت 2: وقتی آیات بهشت رو میخونم دلم هوایی بهشت می شود یاد اون روز میفتم که توی مکتب استاد میگفت در بهشت انسان هر چه بخواهد هست
هر آنچه که نفس بخواد و چشم از اون لذت ببره (سوره ی مبارکه ی زخرف)اگر در دنیا چیزی خواستی که نداشتی اش آنجا میتوانی داشته باشی کلی هم مثال های مادی زد که به نظر کوچک آمد !! اما من اشک در چشمانم حلقه زده بود - حالا هم !! مهدی جان تو را میخواهم ......نفسم و چشمم و روحم و جانم و قلبم و تمامی رگ هایم تو را میخواهد و مصاحبت با تو را !
خدایا نصیبم کن !
پی نوشت 3- یه خاطره : استاد کلاس رو دو قسمت کرده بود و آیات رو یک گروه در میون دسته جمعی میخوندیم در آخر استاد
گفت اینوریا واسه اونوریا صلوات بفرستن بعدش گفت حالا اونوریا برای اینوریا صلوات بفرستن یکی گفت حالا همه برای استاد صلوات بفرستن .
یکی دیگه گفت حالا استاد برای همه صلوات بفرسته !! خلاصه کلی خندیدیم .
پی نوشت 4: نی نی ما هم بالاخره خودشو نشون داد -خاطرات مامان خاکی
پی نوشت5: واله هم تازگیها تو وبلاگش چیزای خوب مینویسه -واله